Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-01@05:19:30 GMT

می‌خواهم مادرتان باشم؛ آقای شهید گمنام

تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۷۵۰۹۱

می‌خواهم مادرتان باشم؛ آقای شهید گمنام

‍‍‍‍‍‍

خبرگزاری فارس – کرمان؛ مهسا حقانیت: ساعت از دو نیمه‌شب گذشته بود، از خواب بیدار شدم، بی‌خوابی به سرم زده بود، رفتم سراغ پسرم، دست کشیدم روی صورتش، توی موهایش، بغلش کردم و چند ماچ آبدار از لُپ‌هایش گرفتم، دلم آرام گرفت.

قرار بود ساعت ۸ امروز شهدای گمنام به کرمان بیایند، ساعت ۹ جلسه داشتم و نمی‌توانستم به استقبال‌شان بروم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

جلسه هم با یک ساعت تاخیر آغاز شد، آقایی آمد و یک ظرف شیشه‌ای بزرگ که پر از گل‌های پرپر شده رنگارنگ بود را از جلوی جایگاه مراسم برداشت و رفت، فکر کردم این گل‌ها بخشی از دکور برنامه امروز بوده، بلافاصله یک خانم جوان با گلایل‌های سفید از راه رسید و گل‌ها را بین شرکت‌کنندگان پخش کرد.

نماهنگی در حال پخش بود، مجری خودش را به میکروفون رساند و درخواست کرد، نماهنگ را قطع کنند. مجری می‌گوید: «امروز یک مهمان مهم داریم»، بعد نگاه می‌کند سمت درب ورودی و ادامه می‌دهد: «امروز شهید گمنام مهمان ماست».

امروز نتوانستم به استقبال‌تان بیایم و حالا شما مثل باران بهاری که نمی‌گوید کی، بی‌خبر در می‌زنید و سرزده از راه می‌رسید، چهار جوان رشید سبزپوش ثاراللهی زیر تابوت‌تان را گرفته‌اند، گل‌های پرپر شده را می‌ریزند روی تابوت و گلایل‌های سفید را تقدیم‌تان می‌کنند و اشک امان ما مادرها را می‌گیرد.

 

شما را با احترام و سلام و صلوات می‌برند و می‌گذارند بالای جایگاه، همه هوش و حواسم پیش شما و مادرتان است، به شب گذشته فکر می‌کنم که چطور مثل همیشه در آغوش کشیدن پسرم به صورت معجزه‌آسایی دل بی‌قرارم را آرام کرد، قلبم می‌خواهد از سینه بیرون بیاید، با چه صبری می‌توان این دوری و فراق از فرزند را تحمل کرد.

موقع خداحافظی باز هم با اشک بدرقه‌تان می‌کنیم، اما مثل همه این سال‌ها که وقتی شهید گمنامی به شهر ما می‌آید، نمی‌توانم تا مدتی از فکر مادرش بیرون بروم، حالا هم از فکر و خیال مادر شما بیرون نمی‌روم.

 

توی مسیر خانه، یادم خاطره‌ای می‌افتم، سال‌ها قبل برادر کوچکم که ته‌تغاری خانه ما بود از کرمان رفت، مادرم هر لحظه که اراده می‌کرد می‌توانست با او تلفنی صحبت کند و خیالش از بابت شرایط زندگی پسر ته‌تغاری‌اش راحت بود.

اما یک روز که مادرم برای خرید به سوپرمارکت سر کوچه رفته بود، وقتی مرد جوان فروشنده عطری شبیه عطر برادرم می‌زند، مادرم همین که عطر برادرم به مشامش می‌رسد، توی همان سوپرمارکتی بغضش می‌ترکد و اشک‌هایش جاری می‌شود.

وقتی به این فکر می‌کنم، مادرتان در همه این سال‌های دوری وقتی عطر شما را استشمام می‌کرد، چه بر سر قلبش می‌آمد، قلبم مچاله می‌شود.

به خانه که می‌رسم، پسرکم هنوز از مدرسه نیامده است، وقتی می‌آید بر خلاف روزهای قبل بغلش نمی‌کنم، نمی‌بوسمش، فقط لبخند می‌زنم، چند بار ابروهایش را بالا و پایین می‌برد و دلبری می‌کند، اما تصمیمم را گرفته‌ام، امروز باید حُرمت‌داری کنم، راستش خجالت می‌کشم از اینکه امروز مادرتان نبود تا استخوان‌های‌تان را به آغوش بکشد.

پسرم مثل هر زمانی که چند ساعتی از من دور می‌ماند، شروع می‌کند به صحبت کردن از هر چیزی و هرکسی: «مامانی! محمدحسن دو تا مداد آورده بود که ته‌شون کاردستی داشت، مامانی! می‌خوام غذامو روی این میز کوچیکه بخورم و باز هم مامانی ...».

هربار که پسرک صدا می‌زند «مامانی»، دلم به حرمت دل منتظر مادرتان هُری می‌ریزد و بغض می‌کنم و اشکم جاری می‌شود.

ای کاش امروز من می‌توانستم جای مادرتان باشم، دلم می‌خواهد امروز؛ مادر شما باشم آقای شهید گمنام، بیایم استخوان‌های‌تان را از آن کفن سفید بیاورم بیرون و بگذارم‌شان روی چشم‌هایم و برای‌تان بخوانم «لالا لالا پسرجونم/لالا لالا پسرجون قشنگ من ...».

پایان پیام/۸۰۰۱۹/ب

منبع: فارس

کلیدواژه: شهید گمنام کرمان وداع شهید گمنام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۷۵۰۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ستاره اینتر احترام میلانی‌ها را نگه می‌دارد

به گزارش "ورزش سه"، هاکان چالهان اوغلو آنچه را قبل از پنالتی مقابل تورینو به لائوتارو مارتینز گفته بود، فاش کرد و همچنین تایید کرد که هرگز در جشن قهرمانی اینتر به میلان بی‌احترامی نخواهد کرد.

اینتر دوشنبه هفته گذشته با پیروزی 2-1 مقابل رقبای میلان، عنوان قهرمانی را به دست آورد، بنابراین برای بازی امروز جشن بزرگی در سن سیرو حاکم بود.

چالهان اوغلو در حالی که فرزندانش در کنارش با پیراهن‌های اینتر در کنارش بودند و با زبان ترکی روی پیراهنشان واژه "پدر" ثبت شده بود به دازن گفت: "فرزندانم مدام می‌پرسند چه زمانی می‌توانند وارد زمین شوند و امروز روز فوق العاده‌ای برای من و آن‌ها بود. خوشحالم که در یک استادیوم مملو از تماشاگر بازی می‌کنم و از فوتبالم بسیار لذت می‌برم.

گلزنی در بازی امروز؟

این به تمرکز مربوط می‌شود، همیشه متمرکز بوده‌ام، چون نمی‌خواهم اشتباه کنم، می‌خواهم به گلزنی ادامه دهم و توپ را در دروازه قرار دهم. رازم این است که سخت کار کنم و باور داشته باشم.

در جریان بازی به نظر می‌رسید چالهان اوغلو به سمت لائوتارو مارتینز رفت و از او سوال کرد که اگر تمایل دارد روی نقطه پنالتی گل بزند و به طلسم عدم گلزنی از ماه فوریه پایان دهد.

صحبت با لائوتارو مارتینز؟

می‌خواستم او از روی نقطه پنالتی گل بزند، زیرا دیدن او به عنوان بهترین گلزن برایم لذت بخش خواهد بود، اما او به من گفت که خودم این پنالتی را بزنم. ما گروه بزرگی در داخل و خارج از زمین داریم، زمان زیادی را با هم می‌گذرانیم و از این صمیمیت لذت می‌بریم.

جشن قهرمانی و احتمال کنایه به میلان؟

قبلا توضیح داده‌ام، امروز، روز فوق العاده‌ای است و نمی‌خواهم در مورد میلان صحبت کنم. می‌خواهم از امروز لذت ببرم. نه، من مشکلی ایجاد نمی کنم. با تمام احترامی که برای دیگران قائلم، این کاری نیست که من انجام می‌دهم.

اینتر برای تو نشانگر چیست؟

اینتر برای من نشان دهنده همه چیز است. آن‌ها ارزش من را بالا بردند، آنچه را در درونم داشتم از من بیرون آوردند و من همه این‌ها را مدیون اینتر هستم.

دیگر خبرها

  • هویت ۷ شهید گمنام مدفون در فارس مشخص شد
  • تغییر در میزبانی استان کرمان از شهدای گمنام
  • استان یزد میزبان لاله گمنام
  • یک شهید گمنام میهمان شهر یزد می‌شود
  • پیکر مطهر شهید گمنام عصر روز جمعه مورد استقبال مردم رفسنجان قرار می‌گیرد
  • رفسنجان به عطر شهید گمنام دیگری عطرآگین می‌شود 
  • مراسم استقبال از شهید گمنام در فرودگاه شهید صدوقی یزد، پنجشنبه همین هفته
  • شناسایی هویت ۷ شهید گمنام مدفون در فارس
  • هیچ مسئولی نمی‌تواند طلبکار رشته کشتی باشد / نمی‌خواهم نفر اول تیم ملی باشم!
  • ستاره اینتر احترام میلانی‌ها را نگه می‌دارد